-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1391 03:01
برای تو سرودم زیبا ترین نظم کلام را در یک شعر قشنگ با عاشقانه ترین معنا در تجسم جلوس شاعرانه تو ، به عمق برهوت خیال من ، آن زمان که صادقانه ترا صدا میزدم ، از ورای کوههاو دشت ها با مژده روشنی بخش امید در قصه محزون فاصله های سکوت …. من از زیارت صبورانه ام در سپیده دم با شهادت رهروان تنهای شب بشارت بودن و ماندن ترا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 بهمنماه سال 1391 12:03
عطر اقاقیا باید از عطر اقاقیا تو را اغاز کنم نیم نگاه پنجره را با اشاره ای باز کنم باید شب بود تا با دستانم هم چو نسیم صورت پر ستار ه اسمان را ناز کنم باید مست و ولگرد شهر دل باشم تا می ناب را هر شب بر لب احساس کنم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 23:47
هر چه منتظر شدم به زیر بار ترس چه شب ها در سکوت چه روزها به شب وهر شب م به تب هذیان گوی نام تو به دردی بس عبث هجوم سیل اشک که مهلتم نداد بر عبور گاه گاه تو قدم زنی به سر زمین دل به سر کنم حجابی از حری ر بر حریم عشق ز منظر نگاه غریب پر فریب تو نیلوفر دیماه 91
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 14:35
نگاه کن همه به میدان امده اند برای کشتن دل هایمان بزیر آی هان ای عاشق ببین به خاک افتاد ان قلبی که برایت سالها می طپید و اینک نگاه سرد تو از ان بالا به این پایین همچون نگاه پیروزمند سواریست فاتح در میدان
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 دیماه سال 1391 16:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA خواب که بودی امدم از راه روهای هزار لای تاریخ به در امدم پلکهای بسته و پر خوابت را بوسیدم و قدم های خیس باران خورد ه ام را ارام بر استان زمین نرم و اهسته بی صدا عبور دادم حجم تن تهی از بودن خویش را وقتی خواب بودی درمیان نیم لای در رها کردم باد وحشی زمستان خودسرانه به حریم من...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 02:09
تو بیا خونه من خالیه مثل دلم مهمونش بشو تو بیا تا بارون بباره برف بیاد تا کم کمک بینمون حرف بیاد تو بیا تو اتاق کوچیکه اط راق بکن تا ته کوچه باغ راهی ب ه دلم باز ب کن تو بیاااا n.z
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 03:18
بوسه باران بر لبانم . اشک چشم بر گونه هایم بسترم خیس حسادت دست های سرد تو پر ز منطق بر شانه ها ی باران خورده و پر وسواس من هر شب تیغ سانسور احساسم بر رگ های پر ازعشق و لبریز از خواستن هایم تیز تر از هر روز هرروز هرروزبا خود دارم خواهش هم بستر شدن هایم منطق و احساسم بر تبر های درخت از سر بریده هر روز در هر روز ..تمنای...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 04:18
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شب امده باز !! چه میگوید این سکوت ؟ چه میخواهد از دلم دلم قدم زنان به زیر سیل اشک کجا روان شده ؟ چه می خواهد از سکوت در دل این شب ؟ Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA چه میگویدش نسیم ؟ چه می کشد از تب Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA بگذارش خموش!! بماند در...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 03:42
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA بگو امشب چه رازی در دل این تاریکی و ظلمت هست که میترسد دلم از تنهایی و شب گردی در چشمان مهربان تو ؟!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 14:53
می شوم مهره بازی سرنوشت تو تاس عشقت را بریز اگر جفت شش امد تو پیروز خواهی بود قلب من از ان تو و بسوزان و به تاراج ده هستی ام را و اگر من تاس را با سر انگشتانم بنشانم بر روزگارم سرنوشت م بازیچه پنجه غدار روزگار خواهم شد. و مهره ای سوخته ای بیش نخواهم بود ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مهرماه سال 1391 01:41
بتاب خورشید بتاب از لابلای ابرها من شکست ناپذیرم مرا گرم کن به من زندگی ببخش . من تسلیم سرنوشت نمی شوم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 03:19
میروم تا کهنه راز خویش فراموش کنم در اغوش شب میروم تا گم شوم در اندوه بی پایان خویش با هیاهوی باد در بین درختان باغ میروم فتیله چراغ ماه را که بر روی برگهای ارغوانی پاییز میدرخشد پایین بکشم میروم شب را در اغوش بگیرم و برای یک لحظه خواب تورا فراموش کنم مهر91 نیلوفر
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مهرماه سال 1391 05:36
به شب گفتم: چادرسیاهت را بر غم هایم پهن کن تا با دیدنم دل ازرده نگردد . ماه امد که چرا در تاریکی نشستی و نور مهتاب بر گونه های خیسم تاباند .... مهرماه 91 نیلوفر
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مهرماه سال 1391 01:21
به شب گفتم: چادرسیاهت را بر غم هایم پهن کن تا با دیدنم دل ازرده نگردد . ماه امد که چرا در تاریکی نشستی و نور مهتاب بر گونه های خیسم تاباند ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مهرماه سال 1391 19:12
در این غروب زیبا بیا راهی شویم در زیر باران بگذار لبخندت شورانگیز ترین لحظات عمرم را به من هدیه دهد گرمی دستانت در دستان لرزانم شوری اشک هایت بر گونه هایم و طعم شیرین لبهایت را به من بده بیا دل انگیز ترین بهار پاییزم باش
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 18:49
میخواهم که نباشم مثل تو که نیستی هر کوچه ای که رفتم و هر دری را که زدم تو نبودی تا باز کنی دری را به رویم فردا باید به مدرسه بروم نه کوله پشتیم اماده پشت دراست و نه نگاه نگران تو بدرقه راهم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 12:31
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ای شب سکوت را بشکن . بگو از تنهایی ستاره ها بگو در انتظار دیدنش گیسوان سیاهشان به سپیدی سحر رسیده دست هایم را به تو می دهم ای صبح تا مرا به روشنایی برسانی بگریزم از جور این شب بی انتها اینها فقط رویاهای زنانه است وگرنه حقیقت زندگی چیز دیگریست . نیلوفر -10 شهریور 91
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 23:44
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA کبوتر عاشق دلم دانه دانه محبت می چیند از دستان تو .. نگاه سبز اقاقی بر تارمی مات و مبهوت زل می زند بر پیج و تاب پیچک عا شق در انتظار دفتر شب را ورق می زنم مهتاب را دوباره می بینم که در کنار شمعدانی های قرمز کنار حوض چمباتمه زده به ستاره ها نگاه می کند به دختر ماه بگو.. گیسوی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 16:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شاید روزی از دیارت گذشتم.. در باد کلاهم را تکان دادم... و تو با سر به من سلام گفتی... اینجا نگاه من در پس این نوشته ها دنبال تو می گردد کاری با تو ندارم فقط برایت بهترین ها را آرزو می کنم ای کاش تمام کارهایت را رها کنی هم چون قاصدکی به دنبالم بیایی رهایم کنی تا در باد به رقص...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1391 17:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ای زمین ای مادر همه رستنی ها این چیست که گهواره می سازی دامنت را ...... ای رفیق ای اسیری زمین من راز مرگ تو را نمی فهمم خون می چکد از دلم از چشمانم می جوشد و فغان من در گلو خفه می شود خاک ها را ای هم وطن با چنگال هایم کنار می زنم شستشو می دهم بدن های کبود فرزندان تو را با...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:27
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بنوش مراکه مست می چشمانت م بنوش تا مست بسویم گام برداری تا دیوانه شود دل بیا بنشین به تخت بخت خویش سرخی لبانم را سرخی گونه هایم که نمیدانم از عشق توست یا از شرم و حیا سخت در اغوشم بکش تازیانه بزن با دستهایت نرم اهسته عاشقانه بنواز پاره کن بر تنم پیراهن هوس را که امشب...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 02:31
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA می توان ماهی بود سرخ و زرد و گلی سُر بخورم ازسرانگشتانت سَر فرو برم بربلورِ کف حوض می توان ماه شوم دردمدمه های خنکای غروب سر برارم از پنجرهِ تو به درون می توان ابر شوم نم نمک بر سر رود جاری بشوم می توانم بشوم اهو در دشت بدوم تا که هرگز نرسد دست صیاد به من می توانم تو بگو تا...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 02:38
عشق من و تو به اخر نمی رسد همچون برگ های دفترمان همیشه پاک و سفید خواهد ماند . این ترانه های عاشقانه را به پایان نمی برم تا زمانی که مرگ ورق به ورق از روزهای عمرم را به باد دهد بدون تو ن.ز تیر 91
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 12:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA یک پر گل سرخ یک بوسه داغ باغ بغل خونه یار ... یک حوض کاشی ابی عکس خورشید افتاده کف اب پروانه پریده به هر سو به دلدادگی و دلشاد شاخه بید شده دیوانه باد زلفش ز سر شانه افتاده به کنج دیوار گل لاله خوب میداند امشب شده رغیب گل یاس عطر تن ماهی برلب حوض تا همیشه مانده همچون گل رز...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391 23:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیایید بیایید بیایید ببینید !! چه تنهام چه امشب چه هر شب دراینجا چه تنها نشستم بیایید ببینید !! دلم را همین جا به پای تو باختم دلم را به عشق تو دادم همین جا دلم را به خاک و خون کشیدم به یاد اون چشمات هر شب همین جا به چشم آسما ن ها چه عهدی که بستم ببینید چه تنهام بیایید...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 خردادماه سال 1391 14:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA تو به که میمانی تو که احساس لطیف ماندن Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA در گلدان هستیم میکاری تو که با بودنت در زیر باران همه گلهای خدا را در بغل میگیری تو به که میمانی همچو خورشید می پاشی روشنی و گرمارا هر سپیده بر سر دشت تو چه پرشور هر شب پشت پنجره ام میمانی تو به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 09:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ای رهگذر نداری دیگر تو از حالم خبر تنها نشستی هر کجا اندر میان قضا و این قدر چوب حراج میزنی بر دل و باور میکنی در هر زمان دیدی که خوشحالم پرده محبت میدری بدترین روز محالم را خبر داری گمان مشکل تنهایی را در عشق مکرر کردی بیان بهر هر دل ارام جانی خفته است قلب من از جفای این...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 15:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA تو دستهایم را بگیر و عبور بده از خویشتن خویش.. مرا به ستاره ها ببر و به ماه دعوت کن.. من از اقاقیای بنفش تاج گلی میسازم تو میشوی مرد رویاهای من تا به گردنت بیاویزم دستهای پر از محبت خویش را ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 11:53
تو باورم داشته باش تو بخوان مرا که هر روز همچون نسیمی عبور کنم از وجودت همچون خورشید تو باورم کن و بیا دستانت را پناهم کن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 03:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA نپرس که حال باز گفتنم نیست که اشکم جاریست و بغض تا حنجره ام را دریده همین لحظات تلخ است که میسازند اوقانم را و بسیار تلخ که پرسیدنی نیست دوست من خیلی دوری از من خیلی وقته که دلت با من نیست دستهایت دیگر در دستانم قفل نمیشود بازویم در بازوی تو نیست