در انتظارت می مانم
دامن پیراهنم پراز شکوفه های گیلاس شده
موهایم را با خوشه های گندم ازپشت بسته ام
و سنجاقی از گل سرخ بر سینه دارم
منتظر نسیم می شوم
تا بوی ترا برایم به ارمغان بیاورد
در بهار ارزوهایم
شادمانه در انتظارت ایستاده ام
ای نسیم بهار صدایش کن
به او بگو که
در یک قدمی تو دختری در انتظارت
چشم در نگاه خورشید
به فردا می اندیشد