-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 12:44
ببین چه بی رحمانه فرو می افتد برگهای خزان زده ارزوهایم ببین سال های عمرم چگونه بی تو به خزان رسیده سرگردان و سردر گم این سال های رفته در انتظاری بس بیهوده ببین باد های زود گذر خزان را چه بی رحمانه بر ریشه ام می زنند و من گرد پیری را بر چهره خویش می بینم ( نیلوفر مهرماه۹۰)
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 01:07
دوستش بدار سخت دراغوشش بگیر چراغ ها را روشن بگذار اسمان را برایش ستاره باران کن گلها از سرور جشنتان در باد میرقصند از تاریکی شمع ها بر خود می لرزند در خلوت خویش سخت گریه کن عشق را به خانه دوست به تعارف بردی و من اینجا بادیه نشین تنهایی بی بار خویشم دوستش بدار سخت دراغوشش بگیر عشق بی رنج و بی ریشه را (نیلوفر-مهرماه ۹۰)
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 00:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 دوستش بدار سخت دراغوشت بفشار چراغ ها را روشن بگذار اسمان را برایش ستاره باران کن ان کسی را که به جای من عشق می ورزی و شبها بسیار گریه کن نیستم تا ببینم اشک هایت را عشق را به خانه دوست به تعارف بردی و من اینجا بادیه نشین تنهایی بی بار خویشم دوستش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 14:30
گلهای بنفش پرده می رقصند درباد شمعدانی های گلی رنگ درون پاشویه حوض به لجن های کبود رنگی تبدیل می شوند و خورشید بارنگ ازرخسار پریده اش دراین عصر پاییز بر پا ایستاده و با دستان مادرانه اش تن نیمه جان کرم شب تاب را گرم میکند و این ماهی تنها ی سردرگم می بلعد اب کهربایی دیروز را و به دنبال اینده می گردد در این دایره مشکوک...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 11:00
دوستم سخت دلتنگم من اینجام تو کجایی؟ شاید تو هم در تنهایی خویش تنهایی میخواهم پرنده باشم وقتی پر پرواز داشته باشم بسویت پر میکشم و این دل مرا تا به کجا خواهد برد میخواهم در دریای بیکران قلبت . همچون ماهی شنا کنم وقتی پرواز کردم چرا که ماهی نباشم من میشوم ماهی قرمز تنگ بلور نگاهت و تو میشوی ماهی طلایی دلم در صدف سفیدی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 01:53
پیراهنی از اقاقیای بنفش پیچیده بر پیکرم پاورچین.. پاورچین .... به بستر حریر تن تو می خزم لب هایت از سیب گلویم می چینند شکوفه های بوسه را و تا سر انگشتان بهار می برند عطر اقاقیا را نیلوفر شهریور ۹۰
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 شهریورماه سال 1390 23:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA صدای فریاد اسمان میاید چشمان ابی اسمان گریان شده خشمگین میطوفد بر زمین نی نی چشمانش برق میزند در حدقه و از شرار نگاهش بر گوشه ای ارام مینشاند دل را باران میبارد گوش کن چه مرا میخواند تا گام بردارم بر پیاده روهای خالی از هر کس
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 03:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تو تنهایی منی یا من تنهایی توام ؟ انگار یه دکمه به پیرهنت بودم که با دوتا نخ نازک اویزون بودم به پیرهنت هر ان ممکن بود بی افتم پایین و گم بشم زیر تخت بی افتم یا تو کوچه ها گم بشم گم شدم ...تو خودم تو کوچه های دلم اما.. تو کجایی پیرهنت کو؟ تا...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 15:05
اینجا خورشید بی دریخ می تابد به دشت و از ساقه های نازک گندم بالا می رود هم چون خون در رگ ها نیرو ی زندگانی میدهد به خوشه های طلایی گندم ابرها قطرات درشت عرق از جبین می چکانند بر تشت زرین زمین و بارور می کنند حیات را در زمین خشک با تو هم چون خوشه های گندم بارور عشق و غرورم و سبزی ان پهن میشود بر دشت زندگانیمان . نیلوفر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 تیرماه سال 1390 00:36
بگذار تا سپیده نگاهت کنم با حلقه طلایی زلفت انگشتری به انگشتم بپیچم تا همیشه اسیرت باشم .... چشمانت را باز کن بگذار ببینم رنگ چشمانت را در سیاهی شب بگذار رنگ چشمانت مرا به مرغزار سرسبز صبح ببرد گیسوان سیاه شب را شانه میزنم و میبافم دو قطره شبنم میزنم تا فردا باز نشوند از روشنای خورشید نیلوفر
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 تیرماه سال 1390 00:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بگذار تا سپیده نگاهت کنم با حلقه طلایی زلفت انگشتری به انگشتم بپیچم تا همیشه اسیرت باشم .... چشمانت را باز کن بگذار ببینم رنگ چشمانت را در سیاهی شب بگذار سبزی چشمانت مرا به مرغزار سرسبز صبح ببرد گیسوان سیاه شب را شانه میزنم و می بافم دو قطره شبنم میزنم تا فردا باز نشوند از...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 16:47
با تو تمام می شوم هم سفر و هم ره باد می شوم قلب عاشقم را در کف میگیرم وارام می شوم گل برگ غرور را پرپر می کنم همچون غبار می شوم با کلام عاشقانه ات خام می شوم به بسترپرراز توکه میرسم ارام می شوم به تن داغ تو که میرسم ای کویر همچو شبنم اب می شوم با صدای گام های توهمچو اب دستخوش تلاطم امواج می شوم در هوای کوی تو کام دل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 19:34
زندگی زنجیر طلایی بلند یا کوتاهی ست که وصل شده به عشق به دوست داشتن به خورشید خندان به گردن مهتاب این دخترک بی تاب زنجیری که قلب من و تو را به هم وصل می کند واین زنجیر طلایی فقط در ابهای شور دریا دریا اشک من سیاه خواهد شد .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 16:12
زندگی زنجیر طلایی بلندی ست که وصل شده به عشق به دوست داشتن تو به خورشید خندان به گردن مهتاب این دخترک بی تاب زنجیری که قلب من و تو را به هم وصل کرده و این زنجیر طلایی فقط در ابهای شور دریا دریا اشک های من سیاه خواهد شد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 23:17
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است و گل های سرخ عطری ندارند و ستارگان دیگر نمی خوانند نام مرا آن گاه که چشم می گشایم و می بینم با تو نیستم .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1390 09:52
من نمازم را رو به قبله تو می خوانم لبانم برلبانت رقص مقدس بوسه می گیرد وحاجت دلم را از دستان پرمهر تو روا می دارم زیر بوسه هایت جان میگیرم در ایوان خانه بنفشه ها را می چینم گیسوانم را به دست باد می دهم تا مروارید برف برآن ها بنشیند با هم دیم می کاریم در دستانمان و منتظر رویش محبت میشویم در باران امسال چه بهاری دارم با...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 00:13
می ترسم به آسمان نگاه کنم چشمم به نگاه خورشید بی افتد راز زندگی را چه گونه بپرسم که : اینهه شور وگرما از کجا ؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:36
دوستان سال نو مبارک
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 22:16
لب بده لب بستان بوسه بده بوسه بگیر تا چشمه نوربنوشم ازلب تو تا دراغوش کشم ان تن تو هم چو موج درساحل خویش دل فرو رفته در شن زار تا اب تنی خورشید در هنگام سحر تن تب دار مرا تو در اغوش بگیر تاحل بشود این معما در تن من همچو وهم در خیالم باش همه وقت تا صبح قیامت در بستر خواب همچو شعر ناب دلنواز عطر تن تو تا همیشه همچون...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 01:37
دست میکشم به گیسوان بلند شب بر بال سفید ابر سوار می شوم از چشمان ابی اسمان دانه های بلورین اشک میچکد بر دامن اندوه گلها میبرد تا جویبار فراموشی غمی را که در دل داشت از پشت جام پنجره مینوشم هوای دلت را نیلوفر زاهدی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 02:01
بیااااااا اغوش بگشا در را باز کن در قاب پنجره ماه را غافلگیر کن و ستاره ای برایم بیاور تا گل بوسه را از کنار لبهایت بچینم نیلوفر زاهدی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 14:25
شب خاموش و بی صدا اوارگی اون چشات شب بی هم زبانی و گنگ تاریک و سردو سردر گم شب مرگ هم اغوشی چراغ خاموش فراموشی شب پر پر شدن لاله سوختن بال پروانه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 13:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA تو بی خبر از تنهایی و دردی من اینجا در سکوت در سایه مینشینم در انتظار هراس و در چشمان منتظرم میبینی که چقدر دل تنگم نیلوفر زاهدی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آبانماه سال 1389 15:16
دلم برای خودم تنگ شده برای تو برای با هم بودنمان موسیقی صدایت و ترنم ترانه کلامت را میخواهم دلم برای تو تنگ شده عطر تنت در مشامم پراکنده است وقت گذشتن هوای تو از خیابانهای دلم شده برگهای ارغوانی پاییزی که هر لحظه در دلم فرومیریزند کبوتر حرم دلم که ازادی میخواهد گلهای باغچه دلم که بارش نگاهت را میخواهد و من شوق دیدار...
-
خواب شهر
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 02:28
14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شب بارانی دل ارام نمیگیرد چک چک باران به روی بام بیخوابی هر شب شهر ............... پرنده بیدار شد ابر از اسمان رفته بود غروب سرد و بی باران ماه در اسمان گم گشته بود بی خواب همچون هر شب شهر نیلوفر زاهدی
-
همیشه با تو
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 02:22
روز بخیر ای عشق ای زندگی چه زیباست با تو بودن با تو به تماشای صبح رفتن بر امدن خورشید را با نگاه تو دیدن شانه زدن انوار طلایی افتاب به عروسی کبوتران رفتن تن شستن گنجشکها در برکه ابی زلال تماشای گلهای ارغوانی و چکیدن شبنم شبانه از موهای عطر اگین نرکس ها شنیدن سرود زنبوران عسل هنگام نیمروزپاییز به زیر سایه سرد صنوبر ها...
-
به چشم خویش دیدم که جانم میرود ....
شنبه 1 آبانماه سال 1389 23:07
14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA 14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA امروز تنهایم نگذارید روزها را نمیشمارم سالها را هم چندین هزار روز یا چندین سال چه اهمیتی دارد ببین موهایم در فراغت سپید شده قلبم تهی ست و دستانم به ستاره ها نمیرسد و ماه درزیر پایم نگاهش به اب است امروز 18 مهرماه...
-
عشق فریبنده
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1389 01:49
14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA آه از عشق فریبنده تو سخن عشق ملال پذیر نیست ولی ما در بند جسمیم غم عشق نیست جسم را طاقت دوری نیست تو بر زبانم جاری کردی خواستن را حرارت عشق تو به من نیرو داد فصاحت داد قلبم را وسعت داد افرین بر چشمان سحر انگیز و لبان بوسه خواه تو که چه سان مرده ای را زنده می کنند...
-
لبخند
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 13:15
14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شب از نیمه گذشت چه دلم برایت تنگ است چشم در انتظار لحظه ها شب به سحر نزدیکتر شده یا که صبح در راه است گهواره خورشید را ببین تا سحر در دست من میجنبد و لبخند مادرانه ام در پی او میگردد چه دلم برایت تنگ است
-
یاد تو
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 13:44
14.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA سکه خورشید در قلک روز افتاد جنگل هنوز خواب الود است چشمان سبزش با غمزه خورشید پلک میگشاید در جاده فرعی گلهای رنگین زیر پای درختان به شادمانی روز به یکدیگر سلام میگویند زنبورها با بالهای زرین خویش گلها را میکاوند و انگار طعم خوش لحظه ها را در مسیر باد میجویند ومن همچو...