گلهای بنفش پرده می رقصند درباد
شمعدانی های گلی رنگ
درون پاشویه حوض
به لجن های کبود رنگی تبدیل می شوند
و
خورشید بارنگ ازرخسار پریده اش
دراین عصر پاییز
بر پا ایستاده و با دستان مادرانه اش
و این ماهی تنها ی سردرگم
می بلعد اب کهربایی دیروز را
و به دنبال اینده می گردد
در این دایره مشکوک
(نیلوفر- مهرماه ۹۰)
انگار دایره مشکوک ما مشکوک تر است
به قدر بزرگی اش
به قدر کره زمین
نا امیدانه اما آرزو میکنم این ماهی سردرگم بتونه از این دایره مشکوک راه رهایی پیدا کنه تا بتونه به اینده ای که شاید پناه بردن به دایره ای مشکوک تر باشه برسه!
تا بعد...
سلام
خیلی جالب بود
خصوصا اینکه به تنهائی باید به دنبال آینده بود و تعبیر زمین به دایره مشکوک
طبع قشنگی دارین
خیلی زیبا و پرمفهوم گفتی
فقط ای کاش این ماهی تنها و سردرگم باعث سردرگمی دیگران نشه