بهار باز آمده
عطر بنفشه در دشت پیچیده
و دستانش را دور گردنم انداخته
بیا
بیا از نو بسازیم سالهای از دست رفته را
زمین مال من
اسمان مال تو
ستاره هارا برایت میچینم
تو برایم رودخانه را نقاشی کن
ماهی دلم را در ان شناور میکنم
تو ماه من شو
ابریشم نقره ای مهتاب را بتاب
من کلاف سبز زمین را نخ به نخ سبز میبافم
تو خورشید شو
گرم کن و ببخش نیکی و عشق را
و من زمینت را پراز گل و گیاه می کشم
تو هرگز غروب نکن
من زیر سایه درختان در انتظارت
تا همیشه می نشینم
نیلوفر زاهدی فروردین 91