نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا
نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

 روزهارا نمی شمارم

زیرا سال هاست که این قلب برای تو می تپد

رازی را باخود دارد که فقط در ایام پاییز سالش پیر تر می شود

و اسارت دل افزون

پاییز که از راه می رسد تازه شدن تمام فصول زندگیم داغ می خورد

و انگار شب های پاییز طولانی تر از هر بهاری

برایم ادامه دارد

و تا پاییزی دیگر می شمارم

تا شاید برگ برگ عمرم سبز شود

  از روز دیدارتو