نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

پیراهنی از اقاقیای بنفش

پیچیده بر پیکرم

پاورچین..

پاورچین ....

به بستر حریر تن تو

می خزم

لب هایت

از سیب گلویم

می چینند شکوفه های

بوسه را

و تا

سر انگشتان

بهار

می برند

عطر اقاقیا را

نیلوفر شهریور ۹۰

نیلوفر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

نظرات 15 + ارسال نظر

یاسر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ق.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ قشنگی داری.موفق باشی.
اگه وقت کردین حتمابه من سربزنین.

امید پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

چه لحظه نابی را به تصویر متن کشیده اید

درود بر شما

سمانه جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.batian.blogfa.com/

ماه من!
غصه اگر هست، بگو تا باشد!
معنی خوشبختی،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر؛
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند؛
که خدا هست، خدا هست
و چرا غصه؟! چرا؟!؟

محمد صالح رزم حسینی شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ق.ظ http://abukoorosh.blogfa.com/

ممنون که تشریف آوردید و ممنون بابت نظرتان...سپاس..
نظر لطفتان است مرسی مرسی

[ بدون نام ] یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ

داشتم مطلبی را در یکی از وبلاگ ها میخواندم.یکدفعه یاد روزهای عاشقانه خودم و شهامتی که داشتم افتادم.خواستم تا این جماعت عزیزبانوان محترمه را پندی کوچک دهم!
همیشه ما دخترها وقتی که عاشق میشویم آن را قایم می کنیم و حاضریم کسی که شده تمام هستی مان به خاطر این غرور احمقانه برای همیشه از پیشمان برود اما ما به اونگوئیم که چقدر برایش دیوانه هستیم و اگر او برود ما از دوریش دق خواهیم نمود.که البته بعضی وقت ها هم این غرور خوب است اما دیگر وقتی همه چیز بستگی به گفتن آن جمله از دهان تو دارد آخر چرا نمی گوئی تا هم خودت و هم او را نجات دهی.وقتی که تو هی ناز کنی و او هی ناز بکشد و ببیند که بی فایده است خوب او هم خسته میشود و میگذارد ، در میرود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمیکند و تا آخرعمر نازهیچ کسی رانمیکشد.پس چه بهتر که وقتی داری از شدت عشق طرف خفه میشوی، یک بار هم تو به اوبگویی که دوستش داری تا بیچاره تکلیفش را بداند.
اما اگر داشتی از عشق کسی میمردی و به روی مبارک خودت و خودش نیاوردی باید تا آخر عمرت تاسف بخوری و در حسرتش هر روز موهای سپیدت را شماره کنی!
پس دخترکان عزیز و دلبندم اگر عاشق شدید و فرصتی پیش آمد که نیاز بود شما هم یک حرکتی نشان بدهید معطل نکنید واز سر غرور بیخودتان کمی پائین بیایید و بگذارید تا ابد در کنار عشقتان شاد و سبز زندگی کنید.که غیر از آن دیگر نه عشقی به آن شدت خواهید داشت و نه کشته مرده ای به آن شکل!(خودتون که بهتر در جریانید!)
پس در راه ابراز عشق حاجت هیچ استخاره نیست!(میدونم بی ربط بود اما گفتم دیگه!)
عشق بزرگ تر از آن است که چنین بهای اندکی به پایش دهی پس اگر عشقی واقعی نصیبت شد و تو هم واقعا عاشق شدی تعجیل کن و بدان که آدم عاقل کار امروز را به فردا نمی اندازد!
نیلوفر
زشت ترین دخترها هم بالاخره اگر بخواهند شوهر میکنند . اون شخصیت و غرورتان ارزشمندترین چیزیست که برای خودتان حفظ کردید .

محمد صالح رزم حسینی یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://abukoorosh.blogfa.com/

تولد تولد تولدم مبارک...
http://abukoorosh.blogfa.com/

فرزندان کوروش بزرگ سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ق.ظ http://www.myloveachaemenian.blogfa.com

درود شاهزاده پارسی مرسی که سر زدین با شعرای سورنا ارام به روزم سر بزنید

امید چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

سلام و درود
برقرار باشید

از این چیزهای خوب دیگر نمی نویسید؟

فرزندان کوروش بزرگ جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.myloveachaemenian.blogfa.com

سلام خوبی دختر صحرا امروز اپم بدو بیا مطالب عالی بودن

مجید یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ http://3daghat.blogfa.com

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد

پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند

چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم

که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید

نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد

اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند

به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.

یاسر سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ق.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام و درود دوست عزیز
ممنون که وقت گذاشتی اومدی وبلاگم.
مرسی از حضورت.

محمد صالح رزم حسینی پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ http://abukoorosh.blogfa.com/

کارتونی با موضوع ( سرای سالمندان )
تشریف بیارید خوشحال خواهم شد..
http://abukoorosh.blogfa.com/

محمد صالح رزم حسینی پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ http://abukoorosh.blogfa.com/

کارتونی با موضوع ( سرای سالمندان )
تشریف بیارید خوشحال می شم..
http://abukoorosh.blogfa.com/

ق شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ

آنشب که من عروس خوشه های اقاقی شدم
آنشب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود
و آنکسی که نیمه من بود به درون نطفه من باز گشته بود
و من در آینه می دیدمش
که مثل آینه پاکیزه بود و روشن بود
و ناگهان صدایم کرد
و من عروس خوشه های اقاقی شدم...