نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

ای زمین
ای مادر همه رستنی ها
این چیست که گهواره می سازی
دامنت را
......
ای رفیق ای اسیری زمین
من راز مرگ تو را نمی فهمم
خون می چکد از دلم
از چشمانم می جوشد
و فغان من در گلو خفه می شود
خاک ها را ای هم وطن با چنگال هایم کنار می زنم
شستشو می دهم بدن های کبود فرزندان تو را
با اشک هایم
قلبم شکسته نگاهم مات است
و دستانم ناتوان
خاک را که می رویاند
زمین که مادر ماست
چگونه باور کنم
مدفن فرزندان ناکام تو شد

نیلوفر مرداد91

نیلوفر پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:08 ب.ظ

نظرات 7 + ارسال نظر

حامد پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ http://avazchat.ir

سلام وبلاگتون واقعا زیباست خوندم و خیلی زیبا بود اگه دوست داشتید امار بازدید سایت منو ببینید و با سایتم تبادل لینک میکینم من باز هم به وبلاگتون سر میزنم اینده بسیار درخشانی وبلاگتون دارد حتما هر رو اپ ش کنید ممنون از همکاریتون بعد از قرار دادن لینک سایت ما حتما با ما تماس بگیرید و ادرس وبلاگتون رو بدید تا چک کنیم که لینک کردیم ممنونیم ادرس سایت http://avazchat.ir ادرس تماس با ما :: http://avazchat.ir/us.php

میم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ب.ظ

از اوییم و به سوی او باز میگردیم. خاک را او آفرید تا تنمان خاکی باشد و در نهایت خاک شویم تا روحمان بتواند آسمانی شود.

الــــــــی دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://goodlady.blogsky.com

بنویسید زنـی مُرد کــــه زنبیل نداشت
پسری زیر زمین بود و پدر بیل نداشت

بنویسید که با عطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لای پتــو آوردند

سروش سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ق.ظ

سلام
صفای دلت و رافت نگاهت ستودنی است

مهران جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 ق.ظ http://ardavirof.blogfa.com

واژه ها در دهانم گیر کرده اند

لغات می خراشند ته ِ حلقم را

و حروف بی رحمانه جِر می دهند دیواره های دهانم را ؛

پس بی جهت حیران مشو عزیزکم که گاهی قِی می کنم اینهمه را :

ترکیبی نامفهوم از خودم . . .