شب امده باز !!
چه میگوید این سکوت ؟
چه میخواهد از دلم
دلم قدم زنان به زیر سیل اشک
کجا روان شده ؟
چه می خواهد از سکوت
در دل این شب ؟
چه میگویدش نسیم ؟ چه می کشد از تب
بگذارش خموش!!
بماند در این حزن .
بمیرد از خشم .
نیلوفر -ابان 91
همین که هستی وسراینده این اشعارزیباهستی خوشحالم
اشک گاهی نشانه افسردگی است اگربی دلیل باشد
خدانکند
روغن زیتون بخور ویطفئی الغضب
خشم را خاموش میکندزندگی طیبه میشود وپاگیزه میگردد
خدانکندبمیرد دشمنانش بمیرند
قول موتوا بغیظکم /قران
انشاءالله متحجرین بمیرند حامیان اسلام امریکائی وفرقه ضاله بمیرند
چه زیبا می جنبانی قلمت را بر صفحه کاغذ ( یا وب؟!!!!!)
شب آمده ام پیش تو آرام بگیرم
از تلخی چشمان تو ایهام بگیرم
برگشته ام ازجاده ی ابریشمی عشق
کز چشمه ی ابریشمیت وام بگیرم
آیینه ی تاول زده ی عشق چه تنهاست
بگذار ازاین آینه الهام بگیرم
حیف است که درخلوت شبها نتوانم
ازخمره ی لبهای تو یک جام بگیرم
روح غزلم در تو مجسم شده انگار
می خواهم ازین چشم ترت دام بگیرم
مهتاب به دلدادگی ام زل زد و خندید
برخیز که از کنج لبت کام بگیرم
پاشیده تمام نفست در بغل من
بگذار که با عشق تو فرجام بگیرم
نیلوفری ازجنس غزل هستی و خواهم
با موج نفس های تو حمام بگیرم!!
هر چند پراز فاصله هستیم، گل من
شب آمده ام پیش تو آرام بگیرم
هر چند پراز فاصله هستیم، گل من
شب آمده ام پیش تو آرام بگیرم
دوست عزیز خیلی زیبا بود . ارم سپاسگزارم