بیا و از من بگذر
ماه مهر می اید
با تمام بی مهری هایش
بیا و برو راه برایت باز است
انقدر از زمانه سیلی خورده ام که باد های سرد و نیش دار تو
بر من ردی نخواهد گذاشت
زیرا
خط خطی های طبیعت را بر چهره ام
و موهای نیش زده سپیدم را از زیر چارقد
که به جای موهای افشان جوانی بر شانه های
ستبر افتاب خورده ام
همچون کشت زارهای گندم
بر نگاه اینه می بینم
بگذر از من
هم چنان که گذشتی بر جوانی ام
ای باد های پاییزی
بیائید و بگذرید
که دیگر هیچ چیز از غارت زمانه
نمانده
جز باران های تو که بشوید و ببرد به پایمرغزار تمام عمر بی حاصل مرا