بهشتی نبود
خورشید وسط اسمان بود
و من وسط زمین
اینجا برهوت قلب من است
صحرای دلم
انگشتم سوخت از گرمای عشقت
مادرم
نشستم بر مزارش بااو حرف زدم
گفتمانی یک طرفه
او هیچ نگفت
سکوت بود
از سنگ ندایی برنیامدمن امدم اما تو نبودی
عید بود
شاید رفته بودی عید دیدنی فرشتگان
خوب خدا
سلام
میام و میخونم و نظر ننوشته میرم. اما این پست را نمیشه. تسلیت من را بابت سالروز فوت مادرت بپذیر.
احساسی که زیبا بیان کردی:
خورشید وسط اسمان بود
و من وسط زمین
اینجا برهوت قلب من است
صحرای دلم
... چه حس قریبی است...
سلام دوست گرامی
به نظر من مادر جزو مقدسات هست و چقدر همگی به وجودش نیازمندیم و ....
روحشون شاد
همیشه شاد و پیروز باشی