نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا
نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

 معبودم

 وقتی خود را در وجود تو حل شده میبینم

  خود را می بازم

  احساس سنگینی و نفوذ  عشقت بر قلبم چیره می گردد

 وقتی در اغوش توام اشک هایم بی محابا فرو میچکند

 نمیدانم از خوشحالی و سرمستی

  یا از فکر  دوری و فراق

                        دوباره است

                                         نیلوفر   

نظرات 2 + ارسال نظر
نیما پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ

این شعرت خیلی زیباست راستی بخاطرایمیلهای خوبت ممنونم

نیما سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:09 ق.ظ

این شعرراخیلی دوستش دارم پس تقدیم به تومیکنم
دوستت دارم ولی چرا نمیتونم ثابت کنم
لالایی میخونم ولی نمیتونم خوابت کنم

دوست داشتن منو چرا نمیتونی باور کنی
آتیش این عشقو شاید دوست داری خاکستر کنی

شاید میخوای همه عشق بمونه تو دل خودم
دلت میخواد دیگه بهت نگم که عاشقت شدم

کاش توی چشمام میدیدی کاشکی اینو میفهمیدی
بگو چطور ثابت کنم که تو بهم نفس میدی

یه راهی پیش روم بذار یکم بهم فرصت بده
برای عاشقتر شدن خودت بهم جرات بده

یه کاری کردی عاشقت هر لحظه بی تابت بشه
من جونمو بهت میدم شاید بهت ثابت بشه

طاقت بیار اینا همش یه خواهشه برای داشتن تو, یکمی طاقت بیار
دوستت دارم میدونم میرسه یه روزی که تو منو بخوای
اینو یه گوشه از دلت برام یه جایی بذار واسه همین یه بار یکمی طاقت بیار

دوستت دارم ولی چرا نمیتونم ثابت کنم
لالایی میخونم ولی نمیتونم خوابت کنم

دوست داشتن منو چرا نمیتونی باور کنی
آتیش این عشقو شاید دوست داری خاکستر کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد