نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا
نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

من با تمام بهانه های دنیا عاشق م

‫برای اینکه بمانم ‫  و زندگی کنم‫

عشق می ورزم

به تو

به سایه

به افتاب

برای اینکه هر روز بتوانم‫  با عشق تو

 گرمی خورشید را بر‫روی پوست صورتم

احساس کنم‫

و شب های مهتابی ‫وقتی باد ابرها را

به طرف شهر تو میراند

‫بر اسب خیالم سوارشوم و بتازم

‫ ‫این لحظه بهترین زمان برای دراغوش کشیدن توست

  ‫تا گل بوسه ای جانانه بر لبهایت بنشانم


نظرات 3 + ارسال نظر
mythink یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ http://mythink.blogfa.com

از قول شاملو:
بی تو خاموشم ،شهری در شبم

تو طلوع می کنی

من گرمایت را از دور می چشم

وشهر من بیدار می شود

با غلغله ها،تردیدها،تلاشها

وغلغله های مردد تلاشهایش

دیگر هیچ چیز نمی خواهد مرا تسکین دهد

دور از تو من شهری در شبم

ای آفتاب
...

سروش دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ

طبع نازک و لطیفتان هماره سبز و پاینده . موفق و تندرست باشید.

نیما سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ق.ظ

چقدرشیواسروده ای ایکاش می شدترابیشتربشناسم تنهابه عنوان یکدوست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد