نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا
نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

نیلـــــوفرصحـــــــــــــــــرا

 

  وقتی  شمع هارا خاموش میکنم

  در تاریکی شب به تو میاندیشم

  به شبهای تنهایی

  به نبودن هایت

  و هیچ نگران این نیستم که شاید

  دوباره تو را نخواهم دید

  و هر روز را با امید این سرمیکنم

  که شاید

  روزی از راه برسد

  که در ان روز خورشید با  بودن تو طلوع کند

  شمع ها را که خاموش میکنم

  در پس پلک های بسته ام

  با تو بودن را در صحنه زندگی بازی میکنم

  و این نمایش سرگرم کننده ایست

 که مرا به خواب های طلایی ام پیوند میزند .

                                  (نیلوفر -اذر90)

نظرات 7 + ارسال نظر
امید سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

شمع ها فرستادگان خورشیدند
نباید خاموش کرد تا خورشید بیاید

درود بر شما
عالی بود

اُغلن کبیر سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:55 ب.ظ http://oghlon.ir

بسیار زیبا و پر اُمید. حس خوبی داشت.

فرید سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

نیلوفرم...

محمد صالح رزم حسینی چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ق.ظ http://abukoorosh.blogfa.com/

39مین کاتالوگ خارجی...
http://abukoorosh.blogfa.com/

mythink پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ http://mythink.blogfa.com

...
من چه سر گردانم

من چه با ایمانم

((من به چشمان تو ایمان دارم))

و به واژه

و به آن صبح باور دارم

که تو خورشید اش هست
.

مسافر پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

ایستاده چو شمع یقینا پایان نوشتن من نیست
چه آنکه عهد نا نوشته ای
من را بر آن دارد که تا نفسی هست بنویسم .
بر این مصداق و آنگونه که پیش تر روایت شد ...



دلنوشته هاتون به دل میشینه
لطفا ادامه بدین

نیما سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:34 ق.ظ

یکی ازیکی زیباتربایدبه توآفرین گفت بخاطرطبع زیبایت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد