ماه من! غصه اگر هست، بگو تا باشد! معنی خوشبختی، بودن اندوه است ...! این همه غصه و غم، این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین ... ولی از یاد مبر؛ پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند؛ که خدا هست، خدا هست و چرا غصه؟! چرا؟!؟
ممنون که تشریف آوردید و ممنون بابت نظرتان...سپاس.. نظر لطفتان است مرسی مرسی
[ بدون نام ]
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ
داشتم مطلبی را در یکی از وبلاگ ها میخواندم.یکدفعه یاد روزهای عاشقانه خودم و شهامتی که داشتم افتادم.خواستم تا این جماعت عزیزبانوان محترمه را پندی کوچک دهم! همیشه ما دخترها وقتی که عاشق میشویم آن را قایم می کنیم و حاضریم کسی که شده تمام هستی مان به خاطر این غرور احمقانه برای همیشه از پیشمان برود اما ما به اونگوئیم که چقدر برایش دیوانه هستیم و اگر او برود ما از دوریش دق خواهیم نمود.که البته بعضی وقت ها هم این غرور خوب است اما دیگر وقتی همه چیز بستگی به گفتن آن جمله از دهان تو دارد آخر چرا نمی گوئی تا هم خودت و هم او را نجات دهی.وقتی که تو هی ناز کنی و او هی ناز بکشد و ببیند که بی فایده است خوب او هم خسته میشود و میگذارد ، در میرود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمیکند و تا آخرعمر نازهیچ کسی رانمیکشد.پس چه بهتر که وقتی داری از شدت عشق طرف خفه میشوی، یک بار هم تو به اوبگویی که دوستش داری تا بیچاره تکلیفش را بداند. اما اگر داشتی از عشق کسی میمردی و به روی مبارک خودت و خودش نیاوردی باید تا آخر عمرت تاسف بخوری و در حسرتش هر روز موهای سپیدت را شماره کنی! پس دخترکان عزیز و دلبندم اگر عاشق شدید و فرصتی پیش آمد که نیاز بود شما هم یک حرکتی نشان بدهید معطل نکنید واز سر غرور بیخودتان کمی پائین بیایید و بگذارید تا ابد در کنار عشقتان شاد و سبز زندگی کنید.که غیر از آن دیگر نه عشقی به آن شدت خواهید داشت و نه کشته مرده ای به آن شکل!(خودتون که بهتر در جریانید!) پس در راه ابراز عشق حاجت هیچ استخاره نیست!(میدونم بی ربط بود اما گفتم دیگه!) عشق بزرگ تر از آن است که چنین بهای اندکی به پایش دهی پس اگر عشقی واقعی نصیبت شد و تو هم واقعا عاشق شدی تعجیل کن و بدان که آدم عاقل کار امروز را به فردا نمی اندازد! نیلوفر زشت ترین دخترها هم بالاخره اگر بخواهند شوهر میکنند . اون شخصیت و غرورتان ارزشمندترین چیزیست که برای خودتان حفظ کردید .
آنشب که من عروس خوشه های اقاقی شدم آنشب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود و آنکسی که نیمه من بود به درون نطفه من باز گشته بود و من در آینه می دیدمش که مثل آینه پاکیزه بود و روشن بود و ناگهان صدایم کرد و من عروس خوشه های اقاقی شدم...
سلام دوست عزیز


وبلاگ قشنگی داری.موفق باشی.
اگه وقت کردین حتمابه من سربزنین.
چه لحظه نابی را به تصویر متن کشیده اید
درود بر شما
ماه من!
غصه اگر هست، بگو تا باشد!
معنی خوشبختی،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر؛
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند؛
که خدا هست، خدا هست
و چرا غصه؟! چرا؟!؟
ممنون که تشریف آوردید و ممنون بابت نظرتان...سپاس..
نظر لطفتان است مرسی مرسی
داشتم مطلبی را در یکی از وبلاگ ها میخواندم.یکدفعه یاد روزهای عاشقانه خودم و شهامتی که داشتم افتادم.خواستم تا این جماعت عزیزبانوان محترمه را پندی کوچک دهم!
همیشه ما دخترها وقتی که عاشق میشویم آن را قایم می کنیم و حاضریم کسی که شده تمام هستی مان به خاطر این غرور احمقانه برای همیشه از پیشمان برود اما ما به اونگوئیم که چقدر برایش دیوانه هستیم و اگر او برود ما از دوریش دق خواهیم نمود.که البته بعضی وقت ها هم این غرور خوب است اما دیگر وقتی همه چیز بستگی به گفتن آن جمله از دهان تو دارد آخر چرا نمی گوئی تا هم خودت و هم او را نجات دهی.وقتی که تو هی ناز کنی و او هی ناز بکشد و ببیند که بی فایده است خوب او هم خسته میشود و میگذارد ، در میرود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمیکند و تا آخرعمر نازهیچ کسی رانمیکشد.پس چه بهتر که وقتی داری از شدت عشق طرف خفه میشوی، یک بار هم تو به اوبگویی که دوستش داری تا بیچاره تکلیفش را بداند.
اما اگر داشتی از عشق کسی میمردی و به روی مبارک خودت و خودش نیاوردی باید تا آخر عمرت تاسف بخوری و در حسرتش هر روز موهای سپیدت را شماره کنی!
پس دخترکان عزیز و دلبندم اگر عاشق شدید و فرصتی پیش آمد که نیاز بود شما هم یک حرکتی نشان بدهید معطل نکنید واز سر غرور بیخودتان کمی پائین بیایید و بگذارید تا ابد در کنار عشقتان شاد و سبز زندگی کنید.که غیر از آن دیگر نه عشقی به آن شدت خواهید داشت و نه کشته مرده ای به آن شکل!(خودتون که بهتر در جریانید!)
پس در راه ابراز عشق حاجت هیچ استخاره نیست!(میدونم بی ربط بود اما گفتم دیگه!)
عشق بزرگ تر از آن است که چنین بهای اندکی به پایش دهی پس اگر عشقی واقعی نصیبت شد و تو هم واقعا عاشق شدی تعجیل کن و بدان که آدم عاقل کار امروز را به فردا نمی اندازد!
نیلوفر
زشت ترین دخترها هم بالاخره اگر بخواهند شوهر میکنند . اون شخصیت و غرورتان ارزشمندترین چیزیست که برای خودتان حفظ کردید .
تولد تولد تولدم مبارک...
http://abukoorosh.blogfa.com/
درود شاهزاده پارسی مرسی که سر زدین با شعرای سورنا ارام به روزم سر بزنید
سلام و درود
برقرار باشید
از این چیزهای خوب دیگر نمی نویسید؟
سلام خوبی دختر صحرا امروز اپم بدو بیا مطالب عالی بودن
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.
سلام و درود دوست عزیز

ممنون که وقت گذاشتی اومدی وبلاگم.
مرسی از حضورت.
کارتونی با موضوع ( سرای سالمندان )
تشریف بیارید خوشحال خواهم شد..
http://abukoorosh.blogfa.com/
کارتونی با موضوع ( سرای سالمندان )
تشریف بیارید خوشحال می شم..
http://abukoorosh.blogfa.com/
آنشب که من عروس خوشه های اقاقی شدم
آنشب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود
و آنکسی که نیمه من بود به درون نطفه من باز گشته بود
و من در آینه می دیدمش
که مثل آینه پاکیزه بود و روشن بود
و ناگهان صدایم کرد
و من عروس خوشه های اقاقی شدم...
دوباره سیب بچین حوا...
http://abukoorosh.blogfa.com/