اینجا خورشید بی دریخ می تابد
به دشت
و از ساقه های نازک گندم بالا می رود
هم چون خون در رگ ها نیرو ی زندگانی میدهد
به خوشه های طلایی گندم
ابرها قطرات درشت عرق از جبین می چکانند
بر تشت زرین زمین
و بارور می کنند حیات را در زمین خشک
با تو هم چون خوشه های گندم بارور عشق و غرورم
و سبزی ان پهن میشود بر دشت زندگانیمان .
نیلوفر 29 تیرماه 90).